«خود حاج قاسم سلیمانی در دوران حیاتش بنا به ملاحظاتی که داشتند، اجازه نمیدانند هنرمندان محتوایی را مرتبط با خودشان تولید کنند. بنابراین ما از هنرمندانی که در دنیای بزرگسال این علاقه را ابراز کرده بودند درخواست کردیم تا از ابزار خود استفاده کنند و به هر شیوهای که درست میدانند این قهرمان جهانی را به کودکان هم معرفی کنند.»
کسی که در روایت بالا چنین از تولید محتوا برای کودکان درباره یک شخصیت تروریستی همچون قاسم سلیمانی دفاع میکند، خود مدیر شبکه کودک تلویزیون جمهوری اسلامی است!
«محمد سرشار» که متولد ۱۳۶۰ در شیراز است، از سال ۱۳۹۴ پست مدیریت شبکه کودک در سیمای جمهوری اسلامی را بر عهده گرفته است. او از جمله چهرههایی است که به اصطلاح جزو طیف مدیریتی جوان به حساب میآید و احتمالا در سالهای آینده از او در مصادر مدیریتی جمهوری اسلامی بیشتر خواهیم شنید اگر نظام جمهوری اسلامی تداوم خود را حفظ کند.
معرفی مختصات فکری محمد سرشار با همان نقلقول بالا به راحتی قابل ردگیری است. طبعا کسی که قاسم سلیمانی را «قهرمان جهانی» میداند نمیتواند باوری به تربیت مدرن و نوین کودکان داشته باشد و طبعا یکی از مهرههای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای شستشوی مغزی کودکانی است که پای برنامههای شبکه کودک مینشینند.
بدیهیست چنین ذهنیت ایدئولوژیکی که در «دانشگاه امام صادق» دوره دیده است، حتی شبکه کودک و فرصتی که در اختیار او قرار دارد را نیز به مثابه محملی برای پیشبرد سیاست ضدغربی جمهوری اسلامی ببیند. چنانکه در تابستان ۹۸ درباره ورود بیبیسی فارسی به برنامهسازی برای کودکان، آن را مصداقی از «جنگ نرم» تعریف کرد و برنامهسازان بیبیسی را با دزدان مقایسه کرد!
محمد سرشار درباره ورود بیبیسی فارسی به عرصه برنامهسازی پیرامون کودکان گفته بود: «نگرانی ما از ورود سازمان بیبیسی به حوزه کودک بابت بودجهای است که در اختیار دارد. بودجه بیبیسی از وزارت خارجه انگلیس تأمین میشود و ترسی از هزینه ندارد و میتواند هر برنامهای را که میخواهد به تولید برساند. نکته دیگر هم آرشیو بزرگی از برنامههای کودک در دسترس آنهاست که با دوبله میتوانند پخششان کنند…حالا شاهدیم که دزدی با چراغ وارد شده است. کسی که تأثیر تربیت را میشناسد و پول دارد، وارد عرصه رقابت رسانهای در جنگ نرم شده است.»
در دنیای متمدن معمولا کسانی به مدیریت برنامه کودکان گمارده میشوند که در این حوزه تخصص داشته باشند و کودک را از دریچه کودکی بنگرند. اما همانطور که دیده میشود، مسئله کودکان در دستان امثال محمد سرشار فرصتیست برای پیشبرد ایدههایی که آنان به عنوان چهرههایی ضدغربی دنبال میکنند؛ چنانکه محمد سرشار نویسنده سناریویی به نام «بچرخ تا بچرخیم» بود که پس از تصویب برجام، از طرف موسسه «اوج» در قالب یک انیمیشن ساخته شد و توافق جمهوری اسلامی با اوباما را به انتقاد گرفت.
محمد سرشار که فرزند «محمدرضا سرشار» – گوینده مشهور رادیو و از چهرههای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در حوزه رسانه – است، همچون بسیاری دیگر از مدیران جمهوری اسلامی دستی در فساد اقتصادی نیز دارد. از جمله وبسایت «انصاف نیوز» در تابستان ۹۹ تصویری از قراردادی منتشر کرد که ظاهرا نشانگر عقد قرارداد میلیاردی محمد سرشار با برادر خود بوده است در حالیکه ظاهرا حتی در جمهوری اسلامی نیز عقد قرارداد کارکنان دولتی با اقوام، منع قانونی دارد.
وبسایت انصافنیوز در بخشی از توضیح خود پیرامون این مسئله گفت: «تصویری از قرارداد سازمان صداوسیما در اختیار انصافنیوز قرار گرفته است که نشان میدهد مدیر شبکه کودک بخش قابل توجهی از بودجه سالیانه ساخت برنامه این شبکه را به برادر خود واگذار کرده است. بر اساس «قرارداد ساخت برنامههای هنری شماره برآورد ۹۸۱۱۰۴»، که به نمایندگی صداوسیما از سوی محمد سرشار، بهعنوان مدیر شبکه کودک با یوسف سرشار به عنوان تهیه کننده بسته شده است، برنامه «پاشوپاشوکوچولو» توسط او تهیه و ساخته شده است. … مبلغ کل در قرارداد بیش از ۴۰ میلیارد ریال برآورد شده بود که مربوط به ۲۱۰ برنامه ۸۲ دقیقهای بوده است. این مبلغ حدود یک سوم بودجه معین این شبکه در سال ۹۸ است. شبکههای صداوسیما چند نوع بودجه دارند از جمله بودجههای مشارکت، متمم، حق پخش و غیره.»
زندگینامه تفصیلی محمد سرشار، چهره ایدئولوژیک و فاسد جمهوری اسلامی در حوزه رسانه و کودک را در اینجا میتوان به قلم خود او خواند. زندگینامهای که نوعی خودستایی در آن دیده میشود و حکایت از یک اعتمادبنفس دروغین دارد.