توییتر یک شرکت سهامی عام بزرگ است که به عنوان یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی در سطح جهان شناخته میشود. این شبکه اجتماعی، که در سال ۲۰۰۶ در ایالات متحده آمریکا راهاندازی شد، به عنوان فضایی شناخته میشود که «همه» میتوانند با ثبتنام رایگان در آن به بیان نظرات خود بپردازند. همهگیر بودن توییتر و نیز فضایی که برای بیان نظرات (با محدودیت ۲۸۰ کاراکتر) در اختیار کاربر قرار میدهد، آن را محبوبترین «میکروبلاگ» شناسانده است.
این شرکت درآمد فوقالعاده بالایی دارد. درآمد (Revenue) سالانه آن در سال ۲۰۱۹ بیش از سه میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شده است و بیش از چهار هزار تن نیز در آن فعالیت میکنند. این شرکت، که دفتر مرکزی آن در ایالت کالیفرنیا در آمریکاست، در ۲۵ شهر جهان نیز دفتر دارد. بنیانگذاران توییتر فضایی آفریدهاند که بیش از ۳۲۰ میلیون تن از سراسر جهان در آن به بیان نظرات خود میپردازند. شاید بتوان توییتر را یکی از نمودهای آشکار ایده دهکده جهانی دانست. این جهان بزرگ را شبکههایی همچون توییتر تبدیل به دنیایی کوچک کردهاند.
اگرچه طبیعی است که حاشیه پیرامون چنین شرکتهایی نیز بالا باشد ولی توییتر در سال ۲۰۲۰ وارد مناقشه عجیبی در فضای سیاسی آمریکا شد. این سال، سال انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا بود و رقابت بین دونالد ترامپ و جو بایدن فضای سیاسی آمریکا و حتی جهان را بسیار متاثر ساخته بود. دونالد ترامپ که پس از کسب پست ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۶ بهشدت از سوی رسانههای رقیب مورد انتقاد قرار میگرفت، توییتر را برای خود مجالی دیده بود تا بتواند از آن طریق سخنان و مواضع خود را بیان کند. صفحه توییتر دونالد ترامپ با نزدیک به ۹۰ میلیون دنبالکننده همچون یک رسانه مستقل و تاثیرگذار عمل میکرد. تاثیرگذاری عجیبی که گاهی به نفع ایرانیها نیز میشد. توییتهای انگلیسی و حتی فارسی دونالد ترامپ در حمایت از معترضان ایرانی خاطره خوشی از فعالیت توییتری ترامپ در ذهن مخالفان ایرانی ایجاد کرده است.
اما با نزدیکشدن به انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ فعالیت توییتری ترامپ با مشکلی سخت و جدی روبرو شد. توییتر برای توییتهای بحثبرانگیز ترامپ از برچسب راستیآزمایی استفاده میکرد و مخاطب توییت رییسجمهور آمریکا را دعوت میکرد که برای اطلاعات بیشتر روی آدرسی که لینک آن در همانجا قرار داده میشد کلیک کند. حتی در گرماگرم انتخابات در نوامبر ۲۰۲۰، توییتر برخی از توییتهای رییسجمهور آمریکا را «گمراهکننده» و «مناقشهبرانگیز» معرفی میکرد و آن را در نگاه اول، از دید مخاطب پنهان میکرد و مخاطب باید یک کلیک دیگر روی view میزد تا میتوانست توییت ترامپ را ببیند.
این مناقشه میان توییتر و رییسجمهور وقت آمریکا بحثبرانگیز شد و بسیاری از حامیان ترامپ توییتر را متهم به سانسور کردند و حتی کنگره آمریکا، جک دورسی - از مدیران توییتر - را فراخواند و برخی از سناتورهای محافظهکار بر او - به اتهام سوگیری سیاسی - تاختند، با این حال برای ما ایرانیان جنبه دیگری از این منازعه تماشایی بود. برای ایرانیانی که یک حکومت استبدادی و ارتجاعی همچون جمهوری اسلامی را بالای سر خود میبینند که برای ریز و درشت زندگی ایرانیان تصمیم میگیرد و هیچ جنبهای را خارج از کنترل خود نمیگذارد، این پدیدهای بسیار جالبتوجه بود که چگونه یک شرکت آمریکایی میتواند اینگونه روبروی قدرتمندترین فرد اجرایی در آمریکا - و شاید حتی جهان - ایستادگی کند و هیچ هراسی از این منازعه نداشته باشد.
برای اینکه بتوان یک آشنایی ذهنی برای مخاطب ایرانی نسبت به این پدیده جالبتوجه ایجاد کرد کافیست به یاد آورد که در ایرانِ تحت کنترل جمهوری اسلامی افراد و اشخاص حتی برای توییتهای خود نیز مجازات میشوند و حکم حبس و زندان میگیرند! از آخرین نمونههای این پدیده میتوان از «محمد مساعد» - خبرنگار مستقل در ایران - نام برد که نه تنها از فعالیت روزنامهنگاری منع شد، بلکه فعالیت او در شبکههای اجتماعی نیز زیر ضرب قرار گرفته بود. نیز میتوان از بازداشت «اشرف نفری» یاد کرد که به گفته وبسایت حقوقبشری «هرانا» احتمالا به علت فعالیتهای توییتری خود بازداشت شد و پس از مدتی با قید وثیقه سنگین آزاد شد.
اگرچه سانسور اساسا پدیدهای مذموم و سرزنشآمیز است ولی مقایسه فضایی که در آن، رییس یک شرکت در آمریکا میتواند رییسجمهور این کشور را سانسور کند با فضایی که خبرنگاران و شهروندان صرفا به علت توییت خود از سوی جمهوری اسلامی بازداشت میشوند، مقایسه جالبتوجهی است که میتواند شکاف سنگین میان وضعیت آزادی رسانهها و خبرنگاران در ایران با قدرت کمنظیر رسانهها در دنیا را نشان دهد. حتی رییسجمهور آمریکا نیز قدرت دستدرازی فراقانونی به مدیران یک شبکه اجتماعی - که از قضا در آمریکا مستقر است - را ندارد.