تواناتک- محسن مینایی، اولین سایبورگ ایرانی است که هماکنون در آمریکا زندگی میکند. او از روی کنجکاوی شخصی به دنبال سایبورگشدن میرود و تراشهای روی سینه خود کار میگذارد که توانایی جدیدی به او اضافه میکند. گفتوگوی اختصاصی تواناتک را با این سایبورگ ایرانی بخوانید!
لطفا خودتان را معرفی کنید! چه مدت است که از ایران خارج شدهاید و اکنون ساکن کجا هستید؟
من محسن مینایی، اصالتا اهل اهواز هستم. حدود ده سال است که از ایران خارج شدهام و اکنون در ایالت کلرادوی آمریکا زندگی میکنم. در حال حاضر هم در صنعت نفت و گاز مشغول به کار هستم.
آیا شما اولین ایرانی سایبورگ هستید؟
بله، با توجه به چیزهایی که تا به حال خواندهام میتوانم بگویم من اولین سایبورگ ایرانی هستم.
کمی درباره «انسان سایبورگ» توضیح دهید تا خوانندگان با آن آشنا شوند!
کلمه سایبورگ معانی متفاوتی دارد. از نظر من سایبورگ به انسانی گفته میشود که به دلیل استفاده از تکنولوژی روی بدن یا درون بدن خود، به تواناییهایی فراتر از تواناییهای یک انسان عادی دست پیدا کرده است. برای مثال، به انسانی که بتواند با استفاده از تکنولوژیِ کار گذاشتهشده در/بر بدنش به طور دائم نور ماوراءبنفش را ببیند، «سایبورگ» گفته میشود. نکته مهم در این باره، دائمیبودن این تکنولوژی است. برای همین، همراهداشتن گوشی تلفن نمیتواند باعث سایبورگ شدن یک نفر شود.
چه چیزی باعث شد به این موضوع علاقهمند شوید و بخواهید آن را امتحان کنید؟
دلیل اصلی من برای سایبورگشدن، تجربهکردن و دریافت اطلاعات بیشتر از دنیای اطرافم بود. به دلیل کنجکاوی شخصی، به دانستن هرچه بیشتر تمایل داشتم. سایبورگشدن راهی بود برای دریافت دائمی اطلاعاتی از محیط اطرافم که تا پیش از این امکانش را نداشتم. علاوه بر این، میخواستم بدانم مغزم در مواجهه با یک محرک دائمی چگونه عمل میکند و چه تغییراتی در آن ایجاد میشود.
لطفا از تراشهای که روی بدنتان کار گذاشتهاید بگویید و اینکه سایبورگشدن چه مزیتهایی نسبت به سایر افراد برای شما به وجود آورده است و چه کمکی به شما کمک میکند؟
این تراشه «North Sense» نام دارد و متعلق به شرکت Cyborg Nest است. تنها کار فیزیکی این تراشه که روی سینهام کار گذاشتهام، این است که وقتی به سمت شمال میایستم، ویبره ایجاد میکند. اما تاثیر روانی آن بسیار بیشتر است؛ به این صورت که یک متغیر جدید به دادههای مغز اضافه میشود. برای توضیح بیشتر باید بگویم وقتی یک خاطره در ذهن ثبت میشود، ممکن است یک یا چند حس هم همراه آن ثبت شود؛ مثلا بو، مزه، تصویر یا صدا. حال آنکه این تراشه یک متغیر جدید هم به خاطراتم اضافه کرده است؛ آن متغیر، جهت وقوع آن خاطره است. نکته جالب اینکه خاطراتی که همراه با ویبره این تراشه ثبت میشوند، راحتتر به یاد آورده میشوند. برای توضیح بیشتر میتوانم این ویبره را به ماژیکی تشبیه کنم که روی بخشی از متن یک کتاب کشیده میشود تا بهتر به ذهن سپرده شود.
اثر دیگر این تراشه ایجاد یک نقشه ذهنی از مکانهای وقوع خاطرات است. به این صورت که همه خاطراتی که هنگام وقوعشان به سمت شمال بودهام، در مغز من در یک گالری جدا کنار هم قرار دارند؛ هر وقت یکی را به خاطر میآورم تعداد زیادی از بقیه خاطرات هم به ذهنم میآیند. علاوه بر این یک نقشه هوایی از محل وقوع خاطرات در ذهنم ظاهر میشود و میتوانم به صورت یک پرنده در حال پرواز، از بالا به خاطراتم نگاه کنم و نحوه ارتباط فیزیکی آنها را تجسم کنم.
این تراشه دقیقا به کدام یک از رشتههای عصبی بدنتان متصل است؟ در واقع فرمان دقیقا از کجا و به کدام قسمت مغز مخابره میشود؟
این تراشه به هیچ عصب خاصی متصل نیست؛ چون روی پوستم قرار دارد. در واقع این سیستم بسیار شبیه ویبره گوشی تلفن است، با این تفاوت که من در لرزش آن دخالتی ندارم. تنها هر زمان که رو به شمال بایستم، احساس ویبره میکنم.
به نظر شما آیا امکان سوءاستفاده از این قابلیت برای انجام کارهای خطرناکی که تهدیدی برای دیگران باشد، وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است، لطفا با مثال توضیح دهید.
فکر نمیکنم خود این تراشه تهدیدآمیز باشد؛ چون هم به راحتی از بدن جدا میشود و هم سیستم الکترونیکی سادهای دارد. اما درباره سایر تکنولوژیها باید بگویم مسلما بعضی از آنها قابلیت استفاده برای کارهای غیر قانونی و خطرناک را دارند. به عنوان مثال دستکاری ژنتیکی انسان بالغ، یکی از مواردی است که روی مرزهای اخلاقی و قانونی حرکت میکند. آیا اینکه فردی بتواند با دستکاری ژنتیکی، توانایی فیزیکی فراتر از یک انسان عادی به دست بیاورد، باید قانونی باشد؟ در حال حاضر در اینگونه موارد خلاء قانونی وجود دارد و دولتها نسبت به آزمایشهایی که در حال انجام هستند سالها عقبترند.