«مقام ولایت و رهبری، بزرگترین نعمتی است که خداوند به ما عنایت فرموده است و امنیتی که در کشور داریم و پیشرفتهایی که در سطح منطقه و بینالمللی پیدا کردهایم و اتحادی که داریم، همه و همه به برکت این نعمت و ولایتمداری ملت بزرگ ایران است. حال اگر برخی خواص در جامعه، این نعمت را قدر ندانند و کاری کنند که مقام معظم رهبری را از خود برنجانند، چگونه میخواهند بعدا حساب پس بدهند؟»
این اظهارات علیرضا شاهمیرزایی، عضو سابق شورای عالی فضای مجازی است. کسی که ورودی ۱۳۷۰ کارشناسی نرمافزار کامپیوتر دانشگاه شریف است. او درباره دورههای تحصیلیاش میگوید: «بعد از مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد را نیز در دانشگاه شریف ادامه دادم. بعد از آن به بحثهای مدیریت تکنولوژی که بیارتباط با بحث تکنولوژی هم نبود علاقمند شدم. ... این شد که کمکم دوره کارشناسی ارشد این رشته در کشور شروع شد و دوره دکترای آن تقریبا از سال ۱۳۸۵ شروع به پذیرش دانشجو نمود که من نیز در آن دوره شرکت کردم. به هر حال چون این رشته در کشور وجود نداشت یک وقفه در این بین ایجاد شد و چون تا چند سال دوره کارشناسی ارشد هم در کشور نبود امکان ارائه دوره دکتری نیز مقدور نبود. چنانچه دوره دکتری نیز با مشارکت اساتید خارجی در همان سال ۸۵ در دانشگاه علامه طباطبایی ارائه شد.»
شاهمیرزایی که در دوره پیشین از اعضای منصوب خامنهای در شورای عالی فضای مجازی بوده، متولد سال ۱۳۵۴ است و سابقه ریاست بر پژوهشکده فنآوری اطلاعات، موسسه تحقیقات ارتباطات و فنآوری اطلاعات را در کارنامه خود دارد. او همچنین مدیرعامل شرکت شمص تامین و رییس شبکه تحلیلگران تکنولوژی نیز بود که نشان میدهد او در شرکتها و هلدینگهای شبهخصوصی نیز، علیرغم سن نهچندان زیاد خود، سابقه فعالیت دارد. او اکنون (تابستان ۹۹) معاونت سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی را برعهده دارد.
شاهمیرزایی از نبود اینترنت مخصوص نوجوانان در کشور انتقاد میکند و میگوید: «فضای جامعه ما دینی و اخلاقی است به طوری که نوجوانان ما آموزشهای لازم را در این رابطه نمیبینند و در مراجعه به شبکههای اجتماعی دچار آسیب میشوند.»
شاهمیرزایی همچنین از منتقدان نبود پیامرسان داخلی قدرتمند است و در این میان دولت حسن روحانی را ناکارآمد میبیند و میگوید: «خود مردم میتوانند مقایسه کنند ببینند آیا ما الان شبکه اجتماعی داخلی در کشور داریم که کاربران آن قابل مقایسه با امثال فیسبوک باشند؟ آیا پیامرسان داخلی داریم که کاربران آن قابل مقایسه با تلگرام و وایبر باشد؟ آیا موتور جستجو و ایمیل داخلی داریم که قابل مقایسه با گوگل باشد؟ و دهها سوال مشابه این میتوان مطرح کرد.»
انتقاد او از نبود پیامرسان داخلی قدرتمند بیشتر از آنکه از روی علاقه او به توسعه داخلی باشد از روی بدبینیاش به تمدن غربی است. چنانکه در گفتگویی از «تهاجم فرهنگی» گفته بود و از «توزیع اینترنت خارجی» به شدت انتقاد کرده بود. به گفته او نباید به مصرف سرویسهای خارجی افتخار کرد و این را نشانه تمدن دانست.
شاهمیرزایی که احتمالا از لحاظ سیاسی بتوان او را در کمپ اصولگرایان جا داد در این باره اینگونه گفته بود: «اینکه ما فکر کنیم اگر مصرفکننده سرویسهای خارجی باشیم، این باعث افتخار است و در منظر آرای عمومی، چهره متمدنی از ما نشان میدهد، درست مانند کسانی است که فکر میکنند اگر با خود یک سگ حمل کنند، مانند غربیها شدهاند و از نظر دانش و فناوری نیز به پای کشورهای غربی رسیدهاند. اگر میخواهیم خود را متمدن نشان دهیم، باید تولیدکننده سرویسهای فضای مجازی باشیم نه مصرفکننده.»
بر این اساس است که او فیلترینگ را در لایههای پیشرفتهتر آن توصیه میکند و فراتر از آن، بر احراز هویت کاربران تاکید میکند. احراز هویتی که امنیت کاربر را کاملا زیر سوال میبرد: «فیلترینگ میتواند به سطوح غیرمتمرکز برود و در لایههای دسترسی انجام شود یا میتوان بر احراز هویت کاربر تاکید کرد که همین مسئله، بسیاری از مسائل را تحت کنترل خود خواهد آورد.»
برای آنکه اساسا با جهانبینی یکی از مردان تاثیرگذار در سیاستگذاریهای فضای مجازی آشنا شویم شاید کافی باشد با نوع نگاه او به تمدن غرب آشنا شویم. شاهمیرزایی یک بار در تابستان ۱۳۹۴ گفته بود: «غربیها دنبال محتوای باارزش نیستند؛ بیشتر میخواهند ملتها را تخدیر کنند که آگاهیافزا و مفید نیست. به دنبال این هستند که فرد خودنمایی کند و عکس خود را به نمایش بگذارد و ارتباط اجتماعی بیفایدهای برای افراد درست کنند؛ چرا؟ چون تعداد کاربر برایشان مهم است. میخواهند شما بهراحتی اطلاعات شخصیتان را دراختیارشان بگذارید و شما را به مصرفکننده خدماتشان تبدیل کنند.»