یکی از سنتهای رایج در جمهوری اسلامی که خصوصا در سالهای اخیر پررنگتر هم شده است، این است که هرگاه اعتراضی رخ میدهد، سعی میکند دوگانه اعتراض / اغتشاش بیافریند و معترضان را در اعتراض خود محق بداند و به بهانه اغتشاش به همان اعتراضات حمله، و آن را به شدت سرکوب کند. در تظاهرات سراسری آبان ۹۸ دقیقا همین سناریو پیگیری شد. از همان موضعگیری نخست خامنهای این دوگانه باز آفریده شد. او دوگانه «اشرار» و «مردم عادی» را آفرید و از «مسئولین امنیتی» خواست در زمینه مقابله با «اشرار» وارد شوند و «به وظایف خود عمل کنند».
ولی این دوگانه در آبان ۹۸ در ایران چندان کار نکرد اگر در نظر بگیریم که حکومت مجبور شد برای اینکه بتواند روایت خود از ماجرا را به صورت انحصاری به دنیا بفروشد، مجبور شد عملا اینترنت را قطع کند. پدیده شهروند-خبرنگار و شهروندان موبایلبدستی که میتوانند بدون هیچ واسطهای آنچه در خیابان میگذرد را به پربینندهترین رسانهها برسانند، بلایی به جان رسانههای رسمی و در سطح بالاتر، روایت رسمی در ایران شده است. این شکاف بزرگ در آبان ۹۸ نمودی بیشتر داشت و همانطور که آمد حکومت حتی تبعات اقتصادی قطعی یک هفتهای اینترنت را پذیرفت ولی آن را قطع کرد تا در یک بازی یک نفره خود برنده ماجرا باشد.
اما همانطور که آمد روایت رسمی، چنان ناکارآمد از آب درآمد که حتی افراد ایدئولوژیک وابسته به حکومت و چهرههای به اصطلاح «ولایتمدار» نیز از این وضعیت انتقاد میکنند. به عنوان نمونه، «محمدجواد بادینفکر» - پژوهشگر دانشگاه «امام صادق» - صراحتا مینویسد: «رسانه ملی نتوانسته است روایتی واقعی از مساله اعتراضات در ایران در افکارعمومی ایجاد کند». او به نظرسنجی ایسپا نیز اشاره میکند؛ در این نظرسنجی پس از دیماه ۹۶، ۶۱ درصد از پاسخگویان در پاسخ به این سوال که: «آیا صداوسیما توانسته است واقعیات تجمعات اخیر را منعکس کند»، پاسخ منفی دادند و تنها ۲۲ درصد به این سوال پاسخ مثبت دادند. در پاسخ به چنین واقعیتی این پژوهشگر دانشگاه «امام صادق» میپرسد: «چرا روایت صداوسیما واقعیات اعتراض را به مردم منتقل نمیکند؟»
این پژوهشگر دانشگاه در ادامه به دوگانه اعتراض / اغتشاش اشاره میکند و از صداوسیما میپرسد چرا فقط اغتشاش نشان داده میشود و اگر این دوگانه واقعیست چرا روایت و تصویری از اعتراض به تماشا گذاشته نمیشود؟ او مینویسد: «نکته مهم اینجاست که دال اعتراض مسالمتآمیز دلالتی به عالم خارج ندارد. آن چیزی که تنها در صداوسیما بازنمایی میشود، دال و مدلول اغتشاش است که افرادی همواره میخواهند اموال عمومی را به آشوب بکشانند، لذا هیچ روایتی از اعتراضات مسالمتآمیز ساخته نمیشود». او «تصاویر لرزان و بیکیفیت گوشیهای تلفن مردمی» را «بسیار واقعیتر» از تصاویر شیک و قاببندیشده در صداوسیما میداند.
محمدجواد بادین فکر برای اینکه با یک مثال بتواند فشلبودن روایت صداوسیما را نشان دهد از دو صفحه اینستاگرامی بیبیسی فارسی و «خبرگزاری فارس» مثال میزند. به گفته او برخی پستهای بیبیسی فارسی در روزهای اعتراضات به دو میلیون بازدیدکننده میرسید در حالیکه پستهای «مهمترین صفحه خبری و نزدیک به حاکمیت که دارای بیشترین دنبالکننده در این فضا است و مربوط به صفحه خبرگزاری فارس با ۵۰۰ هزار دنبالکننده»، به صورت میانگین هشت تا ۹ هزار بازدیدکننده داشت!
آش بیکفایتی صداوسیما در جریان اعتراضات آبان ۹۸ آنقدر شور بود که حتی «حسامالدین آشنا» - به عنوان نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما - خواستار آن شد که صداوسیما صدای معترضان را هم بازتاب دهد. در بخشی از نامه اعتراضی او آمده است: «از بخشهای خبری و برنامههای سیاسی سازمان انتظار میرود با بیطرفی، عینیت و جامعنگری به بررسی چرایی و ابعاد مختلف اعتراضات مردمی، تفکیک معترضان از آشوبگران و اختصاص زمان و فضا برای بیان نظراتشان و بررسی نحوه عملکرد قوای سهگانه و نیروهای نظامی و انتظامی در مواجهه با اعتراضات، بپردازند». این درحالیست که شخص حسامالدین آشنا نیز در روزهای ابتدایی تظاهرات سراسری، در صفحه توییتر خود دست به تهدید معترضان زده بود.
حال شاید پرسش اصلی پیشروی متولیان صداوسیمای جمهوری اسلامی این باشد که در شرایطی که نزدیکترین افراد به حکومت و وابستگان رسمی، چنین از عملکرد آنان شکایت دارند، و در شرایطی که علیرغم محدودیتهای بسیار علیه فضای مجازی، باز فضای مجازی، رسانهای بسیار قابلاعتمادتر از صداوسیما دانسته میشود، آنان چگونه میخواهند روایت خود را حتی در درون حلقه علاقمندان و وابستگان به جمهوری اسلامی بفروشند؟
صداوسیمای جمهوری اسلامی وقتی در شرایط انحصاری و در نبود رسانههای رقیب تلویزیونی و رادیویی، اینگونه کماعتبار شده است، اگر رسانههای رقیب به صورت رسمی فرصت حضور در ایران داشته باشند و محدودیتهای موجود بر فضای مجازی برداشته شود، چه میتواند بکند؟ روایت رسمی سالهاست در ایران مرده است؛ صداوسیما ولی نمیخواهد به این واقعیت تن دهد و اکنون نیز با تنفس مصنوعی زنده است؛ با بودجههای میلیاردی و با انحصار؛ و اینچنین خود را برنده مسابقهای میبیند که خودش تنها بازیگر آن است!