کشتهشدن قاسم سلیمانی در زمستان ۱۳۹۸ به دستور دونالد ترامپ و نیروهای آمریکایی در عراق فضای تازهای در معادلات سیاسی ایجاد کرد؛ فضایی که در امتداد تاثیرات خود، برخی اتفاقات تازه را در فضای مجازی نیز رقم زد. از جمله این اتفاقات بحث پیرامون انتشار تصاویر قاسم سلیمانی در اینستاگرام بود که زیر نظر شرکت فیسبوک قرار دارد. شرکتی که محل استقرار دفتر مرکزی آن در ایالات متحده آمریکاست.
آنچه برای ایرانیان پس از کشتهشدن سلیمانی جالبتوجه بود و خشم ایرانیان طرفدار جمهوری اسلامی را بر میانگیخت، حذف پستهایی بود که با تصویر قاسم سلیمانی منتشر میشد. پس از پرسروصداشدن این ماجرا، فیسبوک صراحتا اعلام کرد که «مطابق مقررات وضعشده در ارتباط با تحریمهای آمریکا» این پستها را حذف کرده است. مقرراتی که گویی اجازه انتشار تصاویر فرماندهان سپاه پاسداران را نمیدهد. سپاه پاسداران در دولت دونالد ترامپ به عنوان یک سازمان تروریستی ثبت و شناخته شد و از اینرو مقررات پیرامونی مربوط به سازمانهای تروریستی حول اخبار و تصاویر مربوط به سپاه نیز پیاده میشود.
در همان دی ۱۳۹۸ که قاسم سلیمانی کشته شد، و روند حذف تصاویر مربوط به قاسم سلیمانی از سوی خود اینستاگرام نیز آغاز گشت، «بیبیسی فارسی» از شرکت فیسبوک در این باره پرسید. فیسبوک علاوه بر دلیلی که در بالا نقل شد، در بخشی از پاسخ خود به بیبیسی به دستور صریح وزارت خارجه آمریکا در این باره اشاره کرد.
بیبیسی از این بخش از پاسخ فیسبوک چنین روایتی ارائه میدهد: «فیسبوک در بخشی دیگر از پاسخ خود تشریح کرده که از سوی وزارت خارجه آمریکا فهرستی از سازمانهای تروریستی دریافت کرده و موظف است همسو با تحریمهای وضعشده حسابهای کاربری منسوب به این سازمانها و افراد را مسدود و پستهایی مربوط به آنها یا در ستایش و حمایت از آنها را حذف کند چرا که چنین پستهایی همسو با فعالیتهایی تلقی خواهد شد که دولت آمریکا بر اساس آنها این سازمانها و افراد را تحریم کرده است.»
ولی در عین حال نکته این است که اگرچه در خود اینستاگرام آموزشکده توانا نیز این اتفاق افتاده است و پستهای خبری مربوط به قاسم سلیمانی که حامل تصویر او بودهاند، حذف شدهاند ولی این اتفاق در انتشار تصاویر دیگر فرماندهان سپاه رخ نداده است. یعنی در اینستاگرام آموزشکده توانا پیش آمده است که تصویری از «محمدرضا نقدی» - به عنوان یکی از فرماندهان سپاه - کار شده است ولی پست حذف نشده است.
به هر حال مسئله هرچه است، خشم جمهوری اسلامی از این اتفاق هنوز فرو نخوابیده است. چنانکه «غلامرضا جلالی» - رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور - در پیامی که در دیماه ۹۹ پیرامون یکسالگی کشتهشدن قاسم سلیمانی ارائه داد صراحتا به نام اینستاگرام اشاره کرده و خشم خود را ابراز کرد و گفت: «اولین سالگرد آن شهید بزرگوار را نیز در شرایطی برگزار میکنیم که ابزارهای استعمار نوین و مجازی آمریکا همچون اینستاگرام حتی از انتشار تصویر سلیمانی نیز هراس دارند و این نشان از محبوبیت قاسم سلیمانی در قلوب ملتهاست.»
البته خشم جمهوری اسلامی و کارگزاران آن از حذف تصاویر سلیمانی از اینستاگرام صرفا در بیانیه خلاصه نمیشود و برخی از ایدئولوگهای آن صراحتا خواستار کنترل اینستاگرام از سوی حکومت جمهوری اسلامی هستند.
به عنوان نمونه میتوان از «محمدصادق کوشکی» - «استاد دانشگاه تهران» - نام برد که به عنوان «اصولگرا» شناخته میشود و در گفتگو با وبسایت «اصلاحطلب» اعتمادآنلاین - بدون اشاره به موضوع حذف تصاویر سلیمانی در اینستاگرام - گفت: «این غیرمنطقی است که اینستاگرام در ایران فعالیت داشته باشد و قوانین جامعه ما را نپذیرد، در واقع نه تنها ایران بلکه هیچ کشور دیگری زیر بار چنین چیزی نمیرود. ... همانطور که اینستاگرام و توییتر بر اساس قانون خودشان اقدام به حذف مطالب کاربران میکنند، باید به حاکمیت ایران و هر کشور دیگری این حق را داد که بخواهد فعالیت فضای مجازی را در کنترل خود درآورد.»
در واقع مسئله خشم جمهوری اسلامی و کارگزاران سیاسی-رسانهای آن از اینستاگرام منحصر به «اصولگرایان» نیست. چنانکه در همان دی ۹۸ «ایران» که پایگاه دولت حسن روحانی است در گزارشی نسبتا بلند این اقدام اینستاگرام را «مغرضانه و خلاف آزادی بیان» دانست. نکته جالب توجه این است که پایگاه خبری دولتی از نقض آزادی بیان شکایت میکند که خود به شدیدترین سانسورها و فیلترینگها - بهویژه در حوزه شبکههای اجتماعی - دست میزند. در دوره همین دولت حسن روحانی بود که تلگرام فیلتر شد.
در این میان یک «خبرگزاری اصولگرا» به نام مهر نیز از عبارت «ترور اینستاگرامی» بهره گرفت. این گزارش بلند در دی ۹۹ منتشر شد و برخی از اظهارات رسمی مسئولان جمهوری اسلامی که در آنجا منعکس شده بهروشنی نشان از عجز و دستبستگی آنان دارد.
به عنوان نمونه «محمدمهدی حبیبی» - رئیس هیئتمدیره سازمان مردمنهاد فضای مجازی پاک - در این باره در گفتگو با «مهر» گفته است: «زمانی که چیزی برای عرضه نداشته و نمیتوانیم قدرتمان را به کرسی بنشانیم این وضعیت، ادامه دارد. این موضوع در زمینه مواجهه با پلتفرمهایی مانند اینستاگرام نیز صدق میکند. زمانی که قدرت مواجهه با این شبکه اجتماعی را نداریم، چرا باید انتظار داشته باشیم که اینستاگرام به خواستههای ما اهمیت دهد و با ما وارد مذاکره شود. این پلتفرم به منافع خود در کشور ما دست پیدا کرده است و از سوی دیگر ما نه پلتفرمی داریم که با آن رقابت کرده و یا تهدیدش کنیم و نه مسئولان حتی به این موضوع فکر میکنند که آیا میشود از طریق فیلترینگ به اینستاگرام فشار آورد یا خیر. حتی فکری نیز نمیشود که با اینستاگرام پای میز مذاکره بنشینند و امتیازی بگیرند. با این وجود، وضع به همین منوال ادامه دارد و باید شاهد این موضوع باشیم که اینستاگرام پستهای ما را حذف و فیلتر کند و ما فقط نظارهگر خواهیم بود.»
به نظر میرسد میتوان این مطلب را با همین اظهار عجز بالا به پایان برد. در واقع قدرت رسانههای اجتماعی در دنیا را امروزه میتوان اینگونه دریافت که چگونه پروپاگاندای یک حکومت استبدادی مقابل یک شبکه پرنفوذ اجتماعی میتواند رنگ ببازد!