«اگر فشار غربیها و اطلاع رسانی مردم و فیلمهایی که در فضای مجازی منتشر شد نبود شاید آقایان اصلا واقعیت را نمیگفتند».
این نه سخن یک کاربر توییتر فارسی یا سیاستمدار غربی بلکه سخن یک نماینده مجلس شورای اسلامی است؛ «غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی» که پیش از این خود را «تابع فرمایش ولایت» تعریف کرده بود و در رثای خامنهای گفته بود: «نظر رهبری برای هر قوای سهگانه همواره روشنکننده مسیر راه بوده و هست و با وجود تمامی اختلافنظرها و سلیقههایی که ناشی از وجود دموکراسی در کشور وجود دارد، همه ما تابع فرمایشهای ولایت هستیم».
اینکه چنین فردی عملا به نقش سرنوشتساز فضای مجازی در یک رخداد بسیار مهم اشاره کند، پرده دیگریست از تاثیرگذاری فوقالعاده و بینظیر شبکههای اجتماعی بر فضای سیاسی ایران. نکته شاید تکراری ولی بسیار مهم و شایسته یادآوری این است که در نظر بگیریم توییتر – به عنوان مهمترین شبکه اجتماعی سیاسی – در ایران فیلتر است ولی باز میبینیم چه اندازه قدرت تاثیرگذاری دارد.
پس از اینکه در صبح ۱۸ دی و مدتی کوتاه پس از حمله موشکی سپاه به پایگاه عینالاسد در عراق، هواپیمای اوکراینی در آسمان تهران سقوط کرد، این زمزمه کمکم در شبکههای اجتماعی برخاست که مبادا بین آن حمله موشکی و این سقوط نسبتی باشد؟ سقوطی که موجب مرگ همه ۱۷۶ سرنشین هواپیما، از جمله ۱۴۶ سرنشین ایرانی شد.
این سخن کمکم پراکنده شد که مبادا این هواپیما با شلیک موشک پدافندی سپاه پاسداران ساقط شده باشد؟ ولی واکنش مقامات جمهوری اسلامی در مقابل این بحث چه بود؟ قابل حدس است! آنها کاملا منکر مسئله شدند و آن را «جنگ روانی و رسانهای» دانستند که به زعم آنان تلاش میکرد، «انتقام سخت» سپاه پاسداران از آمریکا را تحتالشعاع قرار دهد.
این مقامات شامل همه مقامات حکومت میشد و تلاش برای انکار نقش جمهوری اسلامی در سقوط هواپیمای اوکراینی، اصطلاحطلب و اعتدالی و اصولگرا را در یک جبهه قرار داده بود. چنانکه «قاسم بینیاز» – سخنگوی وزارت راه و شهرسازی ایران – بر «نقص فنی» در سقوط هواپیما تاکید کرد و گفت: «در صورتی که این حادثه به دلیل اصابت موشک بود، هواپیما در آسمان منفجر میشد». خود وزیر راه و شهرسازی نیز گفت: «شایعاتی مبنی بر تروریستی بودن، انفجار یا تیراندازی به هواپیما به عنوان علت بروز سانحه و سقوط هواپیمای ۷۳۷ اوکراینی درست نیست و نقص فنی دلیل این حادثه بوده است».
ولی ویدئوها و تصاویری در توییتر فارسی منتشر شده بود که این ظن را به شدت تقویت میکرد که هواپیما به علت اصابت موشک سقوط کرده است. تصاویری از قطعات یک موشک در محل سقوط پیدا شده بود و به سرعت در فضای مجازی پخش شده بود؛ در واکنش به آن بود که «حسن رضاییفر» – رئیس کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری – صراحتا پیدا شدن هر گونه قطعه موشک در محل حادثه را رد کرد. «ابوالفضل شکارچی» – سخنگوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی – نیز ادعای اصابت موشک به هواپیما را «دروغ محض و مضحک» خواند و گفت: «هیچ کارشناس نظامی و سیاسی این موضوع را تأیید نمیکند».
ولی شبکههای اجتماعی فارسی و خصوصا توییتر فارسی و کاربران آن همچنان به مقابله با دروغپراکنی جمهوری اسلامی میپرداختند تا اینکه دبیر شورای امنیت و دفاع ملی اوکراین در روز دوم سقوط هواپیما صراحتا گفت که این دولت «پس از مشاهده مطالب منتشرشده در شبکههای اجتماعی فارسیزبان»، تصمیم گرفته است مطالعات دقیقتری پیرامون این موضع انجام دهد.
ویدئویی نیز در توییتر فارسی منتشر شده بود که نشان میداد یک موشک با هواپیمای اوکراینی برخورد کرده است. بحث بر سر راستی و درستی این ویدئو بالا گرفت تا اینکه سازمان تحقیقاتی «بلینگ کت» که در حوزه تعیین اصالت ویدئوهای آنلاین کار میکند و کلا در حوزه روزنامهنگاری تحقیقاتی فعال است، صحت این ویدئو را تایید کرد و روزنامه مشهور نیویورک تایمز نیز آن را منتشر کرد.
در همین احوال بود که نشریه «فرهیختگان» تصاویر تعدادی از خبرنگاران ایرانی مقیم خارج کشور یا کاربران توییتر فارسی را منتشر کرد و طی گزارشی تفصیلی از آنها به عنوان «کارگزاران رسانهای پمپئو» یاد کرد و این افراد را متهم کرد که در بحث پیرامون هواپیمای اوکراینی، «خطی انحرافی» را دنبال کردهاند. گزارشی که نشان میداد پاشنه آشیل جمهوری اسلامی کجاست و چرا جمهوری اسلامی از فضای مجازی این اندازه هراسان است.
ولی در نهایت با ورود رسمی دولت کانادا به این مسئله و اذعان نخستوزیر این کشور به این نکته که: «اطلاعاتی از منابع متعدد داریم، از کشورهای مختلف و سازمان اطلاعاتی خودمان، که این هواپیما بر اثر شلیک یک موشک زمین به هوای ایرانی سقوط کرده است»، ورق کاملا برگشت و در نهایت در ۲۱ دی پس از سه روز انکار بود که «امیرعلی حاجیزاده» – فرمانده هوافضای سپاه پاسداران – پذیرفت که جمهوری اسلامی به این هواپیما شلیک کرده است؛ البته که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را به «خطای انسانی» فروکاست.
بهنظر میرسد نقش فضای مجازی آن اندازه در افشاگری پیرامون سقوط هواپیمای اوکراینی پررنگ بوده است که میتوان درباره آن گزارشها نوشت و آن را به عنوان نمونهای برجسته از مبارزه چریکوار کاربران معمولی و بیامکانات با پروپاگاندای میلیاردی و سازمانیافته دولتی دانست. دولتی که دروغ میگفت و کاربرانی که آن دروغ را افشا کردند. کاربرانی که جز یک اکانت ساده توییتری امکانات دیگری نداشتند.